معنی مولف سفرنامه

حل جدول

مولف سفرنامه

ناصرخسرو


مولف

نساخ

نساخ، ناسخ، کاتب، گرد آورنده

فارسی به عربی

مولف

کاتب، مولف


سفرنامه

سجل، مخطط الرحله

عربی به فارسی

مولف

منصف , مولف , نویسنده , موسس , بانی , باعث , خالق , نیا , نویسندگی کردن , تالیف و تصنیف کردن , باعث شدن

مترادف و متضاد زبان فارسی

سفرنامه

سیاحت‌نامه، گزارش سفر

فرهنگ فارسی هوشیار

سفرنامه

راسنامه گشتنامک


مولف

‎ گرد آمد فراهم آمده، نوشته ماتیکان، در آمیزه زبانزد فرزانی، یکی از شیوه های دبیره ی کنونی فارسی و تازی ‎ گرد آورنده فراهم آورنده، نویسنده (اسم) فراهم آوردنده گرد کننده، آنکه مطالبی در یک یا چند موضوع فراهم آورد و کتاب یا رساله سازد جمع: مولفین: رسمی قدیم است وعهدی بعید تا این رسم معهود ومسلوک است که مولف و مصنف در تشبیب سخن و دیباجه کتاب طرفی از ثناء مخدوم و شمتی از دعا ء ممدوح اظهار کند. تالیف کننده کامل کننده، جمع کننده، نویسنده

فارسی به آلمانی

سفرنامه

Reiseroute (f), Reisetagebuch (n)

واژه پیشنهادی

کلمات بیگانه به فارسی

مولف

نویسنده

فارسی به ایتالیایی

مولف

redattore

autore

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

مولف

گردآورنده

معادل ابجد

مولف سفرنامه

592

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری